آیه 18 سوره محمد
<<17 | آیه 18 سوره محمد | 19>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
(کافران که ایمان نمیآرند) باز انتظاری دارند جز آنکه ساعت قیامت ناگاه فرا رسد؟ که شروط و علائم قیامت بسیاری پدید آمد، و پس از آنکه قیامت بیاید در آن حال تذکر و یادآوری آنان چه فایده بخشد؟
پس آیا [منافقان و منکران] جز این را انتظار می برند که ناگاه قیامت بر آنان فرا رسد؟ [در حالی که هم اکنون نشانه هایش آمده است]، پس هنگامی که قیامت بر آنان فرا رسد، متذکّر شدن و هوشیاری شان از کجا و چگونه به آنان سود بخشد؟
آيا [كافران] جز اين انتظار مىبرند كه رستاخيز به ناگاه بر آنان فرا رسد؟ و علامات آن اينك پديد آمده است. پس اگر [رستاخيز] بر آنان دررسد، ديگر كجا جاى اندرزشان است؟
آيا تنها منتظر آنند كه به ناگاه قيامت فرا رسد؟ هرآينه نشانهاى قيامت آشكار شده است. و چون فرا رسد پند گرفتنشان را چه فايده؟
آیا آنها [= کافران] جز این انتظاری دارند که قیامت ناگهان فرا رسد (آنگاه ایمان آورند)، در حالی که هماکنون نشانههای آن آمده است؛ اما هنگامی که بیاید، تذکّر (و ایمان) آنها سودی نخواهد داشت!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- اشراط: شرط (بر وزن شرف) به معنى علامت است، جمع آن اشراط مىباشد چنان كه در مجمع و قاموس و صحاح آمده است امّا شرط(بر وزن عقل) جمع آن شروط و شرايط است.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِيَهُمْ بَغْتَةً فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها فَأَنَّى لَهُمْ إِذا جاءَتْهُمْ ذِكْراهُمْ «18»
پس آيا (كفّار براى ايمان آوردن) قيامت را انتظار دارند، كه ناگهان به سراغشان آيد، در حالى كه نشانههاى آن آمده است؟ پس آنگاه كه (رستاخيز) به سراغشان آيد متذكّر شدن آنان چه سودى برايشان خواهد داشت؟!
نکته ها
«أشراط» جمع «شرط» به معناى نشانه و علامت است و مراد از «فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها» در اين آيه، بر اساس روايتى از پيامبر صلى الله عليه و آله، بعثتِ آن بزرگوار است. «1» زيرا آخرين رسول و كتاب الهى بر مردم نازل و حجّت خداوند بر مردم، كامل گشته است. پس هرگونه گناه، فساد، كفر و انكار، ظهور قيامت را نزديك مىسازد.
گرچه معمولًا كلمه «السَّاعَةَ» در مورد قيامت بكار مىرود ولى مانعى ندارد كه مراد، زمانِ نزول قهر الهى و هلاكت مردم در همين دنيا باشد كه مقدّمه عذاب قيامت است.
ابن عباس نقل مىكند كه رسول اكرم صلى الله عليه و آله در حجّة الوداع در حالى كه نزديكترين افراد به آن حضرت، سلمان فارسى بود فرمود: آيا به شما خبر دهم از نشانههاى قيامت؟ آنگاه فرمود: «اضاعة الصّلوات و اتّباع الشّهوات و الميل الى الاهواء و تعظيم أصحاب المال و
«1». تفسير مجمع البيان.
جلد 9 - صفحه 82
بيع الدين بالدنيا» «1» بى توجّهى به نماز و پيروى از هوسها و احترام به ثروتمندان و فروختن دين به دنيا.
در برخى روايات، بيش از صد علامت براى نشانههاى برپايى قيامت برشمردهاند. «2»
پیام ها
1- كفّارِ سنگدل با مشاهده تمام دلائل، باز ايمان نمىآورند و منتظر سپرى شدن آخرين مهلتاند. «فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا السَّاعَةَ»
2- برپايى قيامت و به هلاكت رسيدن كفّار، ناگهانى و غافلگيرانه است. «بَغْتَةً»
3- قيامت، نشانهها و مقدّماتى دارد. «فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها»
4- فكر نكنيد كه هميشه راه توبه باز است و مجالى براى بازگشت وجود دارد.
«فَأَنَّى لَهُمْ إِذا جاءَتْهُمْ ذِكْراهُمْ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِيَهُمْ بَغْتَةً فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها فَأَنَّى لَهُمْ إِذا جاءَتْهُمْ ذِكْراهُمْ «18»
فَهَلْ يَنْظُرُونَ: پس انتظار نمىكشند منافقان، إِلَّا السَّاعَةَ: مگر قيامت را، أَنْ تَأْتِيَهُمْ بَغْتَةً: اينكه بيايد ايشان را ناگهانى، فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها: پس بتحقيق آمد و ظاهر شد علامات آن مانند بعثت پيغمبر آخر الزمان صلّى اللّه عليه و آله و شق القمر و نزول كتاب آخرين كه قرآن است.
و در حديث وارد شده كه حضرت فرمود: من و قيامت مانند اين دو انگشتيم كه متصلاند بهم، و اشاره به دو انگشت مبارك نمود «1».
تفسير برهان- ابن عباس روايت نموده كه حج نموديم با رسول خدا صلى اللّه عليه و آله حجة الوداع، پس حضرت گرفت حلقه درب خانه كعبه را فرمود: آيا خبر دهم شما را به علامات قيامت؟ گفتند: بلى. فرمود: از اشراط ساعت: ضايع كردن نماز، و پيروى شهوات، و ميل به هواها، و تعظيم صاحبان مال، و تبديل دين به دنيا، پس در اين زمان آب شود قلب مؤمن در جوفش چنانچه آب شود نمك در آب از آنچه بينداز منكرات و توانائى ندارد تغيير آن را.
سلمان گفت: و اينها مىشود؟
حضرت فرمود: بلى قسم به آن ذاتى كه جان من در تحت قدرت او است.
اى سلمان، نزد اين حال است اميران جائر، و وزراى فاسق، و عرفاى ظالم، و امناى خائن.
«1» مجمع البيان ج 5 ص 102.
جلد 12 - صفحه 116
سلمان گفت: و بدرستى كه اينها مىشود؟
حضرت فرمود: بلى سوگند به آن ذاتى كه جان من بدست او است. اى سلمان، بدرستى كه نزد اين حال منكر معروف و معروف منكر شود، و امين گردد خائن و خائن امين گردد، و تصديق شود دروغگو و تكذيب شود راستگو.
سلمان گفت: اينها واقع شود؟
فرمود: بلى سوگند به آن ذاتى كه جان من بدست او است. پس در اين زمان مىباشد امير شدن زنان، و مشورت كنيزان، و نشستن بچهها بر منبرها، و مىباشد دروغ امر با ظرافت، و زكات غرامت، و جفا كند مرد به والدين خود، و تبرى از دوست خود، و طالع شود ستاره دنبالهدار.
سلمان گفت: اينها واقع شود يا رسول الله؟
فرمود: بلى سوگند به ذاتى كه جان من دريد قدرت او است. اى سلمان در اين زمان شريك شوند زنان با مردان در تجارت (تا آنكه فرمايد) نزد اين حال اكتفا كنند مردان به مردان و زنان به زنان (در اعمال شهوت) و حسادت ورزند به بچهها، و شبيه شوند مردان به زنان و زنان به مردان، و زنان سوار زين شوند، پس بر ايشان است از امت من لعنت خدا.
سلمان گويد: اينها شدنى است؟
فرمود: بلى به ذاتى كه جان من در تحت قدرت اوست «تا كه فرمايد» نزد اين حال ظاهر شود زنان مغنيه و آلات و معازف «1»، و حكومت يابند شرار امت من «تا كه فرمايد» مىباشد جماعتى كه قرآن تعلم كنند براى غير خدا، پس فراگيرند قرآن را مزامير «با آلت مزمار بخوانند مانند راديو و غيره» و فقه ياد گيرند براى غير خدا، و بسيار شود اولاد زنا و غنا نمايند به قرآن «تا آخر حديث» «اينست معنى فقد جاء اشراطها» «2» فَأَنَّى لَهُمْ إِذا جاءَتْهُمْ ذِكْراهُمْ: پس از كجا باشد مر ايشان را چون بيايد
«1» معازف: جمع معزف و معزفه آلات موسيقى.
«2» تفسير برهان، ج 4، ص 183 و 184، روايت 1، چاپ دار الكتب العلميّه قم.
جلد 12 - صفحه 117
قيامت، ايشان را پند گرفتن ايشان و توبه و انابه نمودن، يعنى در وقت وقوع قيامت تذكر و اتعاظ به ايشان فايده نرساند به جهت انقطاع تكليف در آن زمان، پس چگونه در آن ساعت فوز و نجات باشد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ حَتَّى إِذا خَرَجُوا مِنْ عِنْدِكَ قالُوا لِلَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ ما ذا قالَ آنِفاً أُولئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ «16» وَ الَّذِينَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً وَ آتاهُمْ تَقْواهُمْ «17» فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِيَهُمْ بَغْتَةً فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها فَأَنَّى لَهُمْ إِذا جاءَتْهُمْ ذِكْراهُمْ «18» فَاعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ مُتَقَلَّبَكُمْ وَ مَثْواكُمْ «19» وَ يَقُولُ الَّذِينَ آمَنُوا لَوْ لا نُزِّلَتْ سُورَةٌ فَإِذا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ مُحْكَمَةٌ وَ ذُكِرَ فِيهَا الْقِتالُ رَأَيْتَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ نَظَرَ الْمَغْشِيِّ عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَأَوْلى لَهُمْ «20»
جلد 5 صفحه 8
ترجمه
و بعضى از آنها كسانى باشند كه گوش ميدارند بتو تا چون بيرون روند از نزد تو گويند بآنانكه داده شدند علم را چه گفت در اين وقت آنگروهند آنانكه مهر نهاد خدا بر دلهاشان و پيروى كردند خواهشهاى نفس خود را
و آنانكه هدايت يافتند زياد گرداند هدايت آنان را و دادشان پرهيزكارى
پس آيا انتظار ميكشند جز قيامت را كه آيد آنها را ناگاه پس بتحقيق آمد نشانههايش پس از كجا باشد براى آنها وقتى كه آمد آنها را پند گرفتنشان
پس بدان بدرستيكه نيست معبودى جز خدا و آمرزشخواه براى گناهت و از براى گروندگان از مردان و زنان گرونده و خدا ميداند منازل پيمودنى شما و جايگاه ماندنى شما را
و ميگويند آنانكه ايمان آوردند چرا نبايد فرستاده شود سورهاى پس چون فرستاده شود سورهاى واضح و متين و ذكر شود در آن كارزار مىبينى آنانرا كه در دلهاشان مرض است مينگرند بسوى تو نگريستن كسى كه بيهوش شده از ترس مرگ پس واى بحال آنها.
تفسير
- بعضى از كفّار سابق الذّكر كه بنفاق در بين مسلمانان زيست كرده بودند ميآمدند و بمواعظ و نصايح و بيانات پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم گوش ميدادند و چون از نزد آنحضرت بيرون ميرفتند بمسلمانان با علم و ايمان ميگفتند چه گفت پيغمبر در زمان سابق يا در اين زمان يعنى وقتى مشغول بتكلّم بود و مقصودشان ظاهرا اين بود كه ما نفهميديم چه گفت چون قابل فهميدن نبود و اين سخن را براى توهين بامثال امير المؤمنين عليه السّلام و سلمان و أبو ذر كه كاملا در مقام فهم و حفظ بيانات آنحضرت بودند ميگفتند لذا خداوند فرموده اين اشخاص كسانى هستند كه خدا مهر نفهمى را بر دلهاى آنها نهاده و خيالات مشوّش هواپرستى مانع آنها از ادراك معانى و حقائق شده و امّا آنكسانى كه بهدايت الهيّه مهتدى شدهاند اين مواعظ و بيانات موجب مزيد هدايت و درايت و ثبات بر تقوى و پرهيزكارى آنان خواهد بود و محتمل است واقعا گوش نداده و نفهميده باشند چون بقصد تعلّم و اتّعاظ حاضر
جلد 5 صفحه 9
نشده بودند و خواسته باشند دانشمندان بيانات را ثانيا براى آنها تقرير كنند تا بكلّى از عمل بآن ظاهرا باز نمانند چنانچه قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم دعوت بحق ميفرمود اصحابش را پس كسيكه خدا براى او خير خواسته بود گوش ميداد و ميفهميد مواعظ آنحضرت را و كسيكه خدا براى او شر خواسته بود مهر مينهاد بر دلش گوش نميداد و نمىفهميد و آن قول خداوند است اولئك الّذين طبع اللّه على قلوبهم و اتّبعوا اهوائهم و ظاهرا مهر الهى همان نفهمى است كه در نتيجه انس بلهو و لعب و اعراض از علم و ادب براى انسان حاصل ميشود و نيز خداوند فرموده آيا اين قبيل اشخاص هواپرست منتظر چيزى جز آمدن ناگهانى قيامت ميباشند كه بملاحظه عواقب و خيمه امم سابقه كه با انبياء و اوليا مخالفت نمودند. اكتفا نكردند و بمواعظ و نصايح پيغمبرشان متنبّه نشدند با آنكه علائم و آثار قيامت ظاهر شده پيغمبر آخر الزّمان كه دين و كتابش ناسخ اديان و كتب سماوى است آمده و بعد از اين بتدريج ظاهر ميگردد علائم بسيارى كه در روايات ائمه اطهار مفصّلا ذكر شده و جامع آنها اقبال مردم بدنيا و اعراض از آخرت است پس كجا و كى مهلت تذكّر و توبه پيدا ميكنند وقتى قيامت برپا شود و چه فائدهئى بحال آنها دارد تذكّر بعد از انقضاء زمان تكليف و چون معلوم شد كه سعادت در ايمان است به پيغمبر خود دستور فرموده كه ثابت باشد بر عقيده توحيد و ساير عقائد حقّه و استغفار نمايد براى قصور امكانى خود و تقصير اهل ايمان از مرد و زن تا آنها باو تأسّى نمايند و از ذكر خدا غافل نباشند و اين موجب تذكر و كمال نفس آنان گردد و شرط ادب از بنده در پيشگاه حضرت احديّت كه اعتراف بقصور و تقصير است بعمل آمده باشد چون بنده بهر مقامى نائل شود باز در اداء شكر نعمت بىمنتهاى خداوند قاصر يا مقصّر است و خداوند ميداند تمام مراحل زندگى بندگانرا در دنيا و تغييراتى را كه در گردش روزگار در منازل آنها روى ميدهد و جايگاه ابدى آنانرا در آخرت از بهشت و دوزخ و غيره در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر (ص) فرمود استغفار و قول لا اله الا اللّه بهترين عبادت است و باين آيه استدلال فرمود و بنظر حقير با قطع نظر از روايات و اقوال مفسّرين محتمل
جلد 5 صفحه 10
است مراد از ساعت زمان مرگ باشد كه ناگهان گريبان منافقين مشار اليهم را بگيرد و مراد از علائم و آثار آن از قبيل سفيدى مو و كسر قواء باشد كه در آنها ظاهر بوده و معلوم است كه تذكر بعد از مرگ فائده ندارد و بنابراين ذكر ثبات در دين حق كه توحيد است و توبه و استغفار أنسب بمراد و بيان علم الهى بمراحل زندگى و جايگاه ابدى ملايم با مقصود است و معمولا اهل ايمان صدر اسلام مانند مردم اينزمان ميگفتند چرا سوره و آيهاى نازل نميشود كه در آن حكم بجهاد با كفّار شود و ما اطاعت كنيم و بعزّت دارين نائل شويم ولى چون سوره يا آيه صريح غير قابل ترديدى نازل ميشد كه در آن حكم بجهاد شده بود دلهاى مريض اهل نفاق بطپش مىافتاد و مانند شخص محتضر به پيغمبر (ص) نگاه ميكردند از ترس لذا خداوند فرموده پس واى بر آنها عقوبت و عذاب براى آنها چون جمله اولى لهم گفتهاند در اينمقامات استعمال ميشود و بعضى آنرا مربوط بآيه بعد دانستهاند و كلمه اولى را بمعناى شايع خود باقى گذاردهاند چنانچه بيايد انشاء اللّه تعالى و بنظر حقير مراد آنستكه پس مرگ سزاوارتر است از زندگى براى چنين كسانى كه منافق و جبونند و اللّه اعلم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَهَل يَنظُرُونَ إِلاَّ السّاعَةَ أَن تَأتِيَهُم بَغتَةً فَقَد جاءَ أَشراطُها فَأَنّي لَهُم إِذا جاءَتهُم ذِكراهُم «18»
پس آيا اينها نظر نميكنند مگر ساعت قيامت را که ميآيد آنها را بغتة بناگاه پس بتحقيق آمد اشراط ساعت که بايد پيش از قيامت بيايد پس چه ميكنند آنها زماني که آمد آنها را ساعت ياد آوري خود را.
فَهَل يَنظُرُونَ يعني تأمل و تدبر و نظر نميكنند إِلَّا السّاعَةَ قيامت.
أَن تَأتِيَهُم بَغتَةً که ميفرمايد: وَ ما أَمرُ السّاعَةِ إِلّا كَلَمحِ البَصَرِ أَو هُوَ أَقرَبُ نحل آيه 79.
فَقَد جاءَ أَشراطُها اشراط ساعة علامات داله بر قرب قيامت است و حديث مفصلي از پيغمبر اكرم که بسلمان بيان ميفرمايد اشراط ساعت را که در برهان نقل فرموده متجاوز از صد علامت و ما ببعض آن بطور اختصار اشاره مي كنيم: اضاعه صلوة، متابعت شهوات، تمايل بهواي نفساني، تعظيم به ثروتمندان، فروختن دين بدنيا، جور امراء، وزارت فسقه، ظلم عرفاء، خيانت امناء، معروفيت منكرات، منكريت معروفات، و خائن را امين بدانند و امين را خائن، دروغگو را تصديق كنند و راستگو را تكذيب كنند، زنها امير شوند، و زنها با مردان در تجارت شركت كنند، و تشبه الرجال بالنساء و النساء بالرجال، و زنها بر مراكب سوار شوند، و ربا ظاهر شود، و رشوه متعارف شود، دين را كوچك شمارند و دنيا را بزرگ، غنا و ساز رواج پيدا كند، و اشرار ولايت
جلد 16 - صفحه 178
پيدا ميكنند يعني والي ميشوند. حج اغنيا براي نزهت و تماشا است و متوسطين براي تجارت، و فقرا براي ريا، قرآن را در جعبه ساز و مزمار بطريق آواز مي خوانند، و اولاد زنا بسيار ميشوند، هتك محارم ميكنند و كسب مآثم يعني معاصي، و اشرار بر اخيار مسلط ميشوند، بلباس فخر و مباهات ميكنند، و بقمار و بازي فخر ميكنند و خوب ميشمارند و منكر را معروف ميدانند و معروف را منكر ميشمارند الي غير ذلک.
اقول: از اشراط ساعت ظهور حضرت بقية اللّه و رجعت ائمه هدي و بسيار ديگري است که در اخبار ذكر شده.
فَأَنّي لَهُم إِذا جاءَتهُم ذِكراهُم چه عذري ميآورند و چه ميكنند زماني که آمد آنها را ذكر و ياد آوري آنها که قرآن و پيغمبر و ائمه هدي آنها را متذكر فرمودند نميتوانند بگويند ما خبر نداشتيم و نميدانستيم.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 18)- نشانههای رستاخیز ظاهر شده! در این آیه به عنوان هشداری به آن گروه بیایمان استهزاء کننده، میفرماید: «آیا آنها [کافران] جز این انتظاری دارند که قیامت ناگهان فرا رسد (آنگاه ایمان آورند) در حالی که هم اکنون نشانههای آن آمده است، اما هنگامی که بیاید تذکر (و ایمان) آنها سودی نخواهد داشت»! (فَهَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِیَهُمْ بَغْتَةً فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها فَأَنَّی لَهُمْ إِذا جاءَتْهُمْ ذِکْراهُمْ).
ج4، ص454
آری! آنها آن موقعی که باید ایمان بیاورند و مفید است سر سختی و لجاجت به خرج میدهند، و در برابر حق تسلیم نمیشوند، ولی آن زمان که حوادث هولناک آغاز قیامت جهان را به لرزه در میآورد این گونه افراد به وحشت میافتند، و اظهار خضوع و ایمان میکنند، که هیچ سودی به حالشان ندارد.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص190
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم